تقديم به مادر آفتاب
وقتي كه نقش روي تو لبخند مي شود
زيباترين بهشت خداوند مي شود
امسال هم گذشت و زمستان بهار شد
هر سال ما بدون تو اسفند مي شود
يك لحظه بي تو... آه... كه سخت است زندگي
با تو تمام عمر خوشايند مي شود
حس ميكنم كه نام تو را باز برده است
وقتي دهان پر از شكر و قند مي شود
مثل تو مهربان پدري يا اباالرحيم
كي بيقرار اين همه فرزند مي شود
بازآ كه زير پاي تو از خون هر شهيد
خاك شلمچه دجله ي اروند مي شود
آيا زمان آمدنت در سپاه تو
سهمم پلاك و چفيه و سربند مي شود؟
آخر ز راه ميرسي اي وعده ي خدا
آري... هر آنچه را كه نوشتند مي شود يا صاحب الزمان عج